ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای حاصلجمع پری و کژدم و ماهی!
یک نیمه طربزایی و یک نیمه تباهی!
گیسوی تو تعبیر هزاران شب بغداد...
چون خواب شب بازپسین، نامتناهی!
گیسوی بلافاصله از کفر و یقینات،
هم فرش شیاطین شده هم عرش الهی!
در سایهی هر پلک تو جمعاند خدایان
نزدیکترین راه رسیدن به سیاهی!
دلسنگی از آن دست که کشکول دراویش
دلخواهی از آن روی که آیینهی شاهی