اگر آن ترکش تهدید، بدن میخواهد
طفل این خاک، نه قنداق، کفن میخواهد
زیر پوتین پلشتان اگر این خاک رود
زندگی، پیرهن مرگ، به تن میخواهد
حفظ حیثیت دریا به -فقط- ساحل نیست
موجهای قدر، صخرهشکن میخواهد
او به ویران شدن رابطه میاندیشد
آن که صد فاصله بین تو و من میخواهد
او به جریان من و تو نگران مینگرد
او از این خرّمی رود، لجن میخواهد
آه از آن دشت، که در آن نخروشد رودی
آه از آن رود که مرداب شدن میخواهد
•
کاش در معرکهی مرگ، شهیدی باشم
آن که ذرات تنش، خاک وطن، میخواهد