ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

لاادری

من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دوراندیش را

من پذیرفتم که عشق؛ افسانه است
این دل دردآشنا؛ دیوانه است

می‌روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم‌آغوشت کنم

می‌روم، از رفتنم دل‌شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش

گر چه تو تنهاتر از من می‌روی
آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد