ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

کاظم بهمنی

مرده‌ام؛ این نفس تازه‌ی من فلسفه دارد
روی پا بودن این برج ‌کهن فلسفه دارد

سنگ این است که من فکر کنم «قسمتم این بود»
تیشه بر سر زدن «سنگ‌شکن» فلسفه دارد

دوستی با تو میسّر که نشد نقشه کشیدم
با رفیقان شما دوست شدن فلسفه دارد

گفته بودند که در شهر شبی دیده شدی، حیف...
و همین «حیف» خودش مطمئناً فلسفه دارد

آمدی بر سر قبرم، نشد از قبر در آیم
تازه فهمیده‌ام این بند ِکفن فلسفه دارد

نظرات 3 + ارسال نظر
مرضیه پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:57

بیت آخر...

سامان جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:49 http://jadeyebenteha.blogfa.com

وبلاگ خیلی پر بار و خوبی دارید . چند تا از مطلبهاتون رو تو وبلاگم گذاشتم . ممنون . موفق باشید .

زنده باشید.

زهرا سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:03

این شعر فوق العاده بود. عالیییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد