ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مریم جعفری آذرمانی

سندسازی کنم یا نه؟ نگویم از شما بوده ا‌ست؟
تمام نقطه‌پایان‌ها که بعد از جمله‌ها بوده ا‌ست

تمامش کن نمی‌خواهم بخوانم جمله‌ای دیگر
که این تاریخِ تکراری برایم آشنا بوده‌ است

زمان را رسم کردم روی کاغذ، کاغذ آتش شد
نفهمیدم که این ویرانه، اصلاً کی، کجا بوده‌ است؟

من این‌جا پیر خواهم شد، و شک دارم زمان چیزی
به جز فرسودنم باشد که از اوّل بنا بوده‌ است

شهادت می‌دهم خورشید، روشن بود در آن روز
و کشتن‌های پنهانی که کارِ سایه‌ها بوده‌ است

پرستش می‌کنم با شیوه‌های سنّتی هر شب
به یاد روزگارانی که تنها یک خدا بوده‌ است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد