ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

سیّدحامد احمدی

گریه به حال حسین سود ندارد
جز شهدا هیچ‌کس «وجود» ندارد

غیر شهیدان چه حجتِ ارض و سما را؟
غیر شهیدان افق، عمود ندارد

خطبه‌ی پرواز را شهید، فرازی‌ست
کز سر دارش سر فرود ندارد

سیلی سرخی چون‌این به گوش سیاهی
خاطره‌ی گنبد کبود ندارد

آتشی اندر دلم ز مهر حسین است
کاین همه آتش دل حسود ندارد

گفت که دودش رَوَد به چشمت و گفتم
آتش عشق ای حسود! دود ندارد

رخ به رخ مُلک ری ستاده دماوند
گر چه به سر بر کلاهخود ندارد

رخ به رخ ملک ری ستاده دماوند
هر کسی اما سر صعود ندارد

آن‌چه که دارد به دل ز امت جدش
موسی عمران هم از جهود ندارد

امت رذلی که در جواب امامش
پاسخی الا «تو را درود» ندارد

امت رذلی که متهم به وجود است
لیک به جز رذل بی‌وجود ندارد

امت رذلی که هست و نیست به جز هیچ
هست ولی بودِ وی نمود ندارد

امت رذلی که جامه پاره‌ی فقرش
جز سَفَه و حُمق، تار و پود ندارد

توده‌ی ناصالحی که گر نبوَد بیش
خود به شقاوت کم از ثمود ندارد

سخت عنود است و جز عناد نورزد
جمله عناد است و جز عنود ندارد

جز که از آیین خود خروج نکرده‌ست
گر چه در آیین خود ورود ندارد

هم برکت جز که از جمود نجوید
هم حرکت جز سوی رکود ندارد

زیر ستم زاده گاو صبرش و این گاو
جز جزع و ضجه زاد و رود ندارد

فحش و فضیحت کلام و فلسفه‌ش آری
منطق بی‌منطقی حدود ندارد

آن‌چه که دارم به دل ز امت اسلام
بیضه‌ی اسلام از یهود ندارد

از حسد نابرادران دل یوسف
از ستم قوم عاد، هود ندارد

ای که به پاس بقا به سجده‌ی شکری
هر که سرش شد سر سجود ندارد

آن‌که به میدان ز خون خویش وضو ساخت
رنج قیام و غم قعود ندارد

وقت مکش در جهان زودگذر دیر
مرگ یقین است و دیر و زود ندارد

ناله ز بی‌داد ظالم از سر خامی‌ست
کِشت ستم غیر ناله، کود ندارد

جز شهدا هیچ کس وجود ندارد
ناله به حال حسین سود ندارد
نظرات 3 + ارسال نظر
Mojtaba پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:47

همیشه شعرای خوبی انتخاب میفرمودید
از شاعران خوب
واقعا این قصیده طوری این آدم معلوم الحال ک عقیده ای هم به معتقدات شیعه علوی ندارد، زیبنده وبلاگ زیبای ماهرویان نیست.
والامر الیکم

ممنون از لطف‌تان
به عقیده آدم‌ها کاری ندارم و نیت‌خوانی نمی‌کنم.
من که خیر سرم شیعه علوی هستم چه قدمی برای مکتب اهل‌بیت برداشته‌ام که حالا خودم را خط‌کش کنم که این اندازه‌ست یا نه؟

حرفش در این شعر قابل تأمل‌ست.
بعضی وقت‌ها باید خودمان را در آینه‌ی دیگران ببینیم.
قبلاًها هم از یاغی‌تبار شعر گذاشته‌ام که...

باز هم ممنون از وقتی که برای خواندن این وبلاگ می‌گذارید.
امیدوارم شعر جدید دل‌خوری‌تان را برطرف کرده باشد.
والعاقبة للمتقین

mojtaba شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 18:35

با عرض تشکر از جوابگویی
ولی باید عرض شود که این کم کاری ما شیعیان ربطی به عدم گریه کردن بر حضرت سیدالشهدا ندارد
فلذاست که با توجه به شناختی که از شخصیت شاعر این شعر دارم، و نقطه نظر ایشون، فک میکنم ک این اشعار و کلا اعتقادات تالی فاسد و نکات منفی بیشماری دارد

قضاوت با داور اصلی.

مریم سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:54

سلام
ممنون از وبلاگتون
فقط خواستم بگم من شاعر این شعر رو میشناسم
اول اینکه از شعرشون (تازه نه این شعر، بگردید قصیده "گردن"شون رو بخونید) مشخصه که نخبه ن.. بی برو برگرد قصایدشون جزو بهترین هاست
محض اطلاع شیعه هم هستن ولی عقاید خاص خودشون رو دارن و اون هم از مطالعه وسیع و گسترده شون و احاطه شون ب زبان عربی حاصل میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد