ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

غلام‌عباس سعیدی

خدا را شکر می‌خندی هوا هم کاملاً صاف است
عزیزم! خانه معذورم ولی یک پارک، اطراف است

قدت ترکیب‌بند سعدی و رویت، گلستانش
لبانت بیتِ حافظ، چشم‌هایت شرح کشّاف است
 
به جای کعبه، مردم زائر چشم تو می‌گردند
پیِ ثبت نگاهت سازمانِ حج و اوقاف است

مبند آن چشم آهو را که شیرین می‌پرد انگار
شکارش از کران تا بی‌کران از قاف تا قاف است

هوس می‌بافد از موی پریشانت دلم امّا
میان شهر ابریشم چه جای بوریاباف است

نمی‌گنجد میان شعر من کیفیّت چشمش
که این خورشید را سیری برون از حدّ اوصاف است
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد