ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
او دور ازین کرانه، من دور از آن کرانه
آه از مرام و رسمت... ای بیوفا زمانه!
عطری، گلی، لباسی، عکسی و تارمویی...
سخت است عشقبازی با کمترین نشانه
بیشانههای گرمش، سر بر کجا گذارم؟
بیچاره کفتری که گم کرده آشیانه
آتش گرفتم از عشق، آسیمهسر دویدم
غافل از اینکه در باد، بدتر کشد زبانه
آرام میشود یا، رم میکند سرانجام
در اسب تا چه باشد تأثیر تازیانه