ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
تقسیم بر دو بخش هم اندازه، اندوه ماه و سال برای من
هر آنچه ممکن است نصیب تو، هر آنچه که محال برای من
من سکّه میشوم به هوا پرتاب تو شیر می رسی به زمین، من هیچ
یکدوم احتمال برای تو، یکهیچم احتمال برای من
یکهیچم، احتمال کمی هم نیست، دست مرا ببین که خط آوردم
ای فالگیر پیر! چه میبینی، در این خطوط لال برای من؟
یک سرنوشت لال هماین خوب است هی قهوه پشت قهوه هماین خوب است
هی قهوه پشت قهوه که خوش باشیم، هی فال پشت فال برای من
گفتی: «بهشت باغ و گل و رود است، قصه یکی نبود و یکی بود است»
اما فقط بهشت شبیه توست، در عالم خیال برای من
تا آسمان همیشه هماین رنگ است، فرقی نمیکند که کجا باشم
یا آبی جنوب برای من، یا آبی شمال برای من
آدم شدم که مثل خودم باشم، گفتم که من بهشت نمیخواهم
آن سیبهای سرخ برای تو، این سیبهای کال برای من
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 27 مردادماه سال 1394 ساعت 02:28
سلام سایتتون ازعالی یه چیزی هم اونورتره
واقعا وبسایت خیلی خوب و بروزی دارید
9651